اولین نیروگاه اتمی شناور روسیه با لقب زیستمحیطی «چرنوبیل روی یخ» وارد مدار شد؛ نیروگاهی که علیرغم استقبال سرد فعالان محیطزیست، شاید از تنها گزینههای پیشروی ما دربرابر بحران اقلیمی جهان باشد.
ماه گذشته، اولین نمونه از نیروگاههای هستهای شناور با نام آکادمیک لومونوسوف (Akademik Lomonosov)، در شهر بندری پِوِک از شبهجزیرهی چوکچی (شمالشرقیترین نقطهی آسیا) وارد مدار شد. شرکت دولتی انرژی اتمی روسیه، روساتم (Rosatom)، این نیروگاه جدید را احداث کرده؛ نیروگاهی با معماری نوین که قرار است انرژی الکتریکی موردنیاز ۱۰۰ هزار خانوار را فراهم کند.
پیادهسازی موفقیتآمیز این پروژه میتواند تحولی عظیم در نحوهی بهرهگیری از انرژی اتمی در مناطقی باشد که امکان استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در آنها وجود ندارد؛ فناوری قدرتمندی که میتواند نمایانگر دستاورد تازهی بشر در عرصهی نبرد با تغییرات اقلیمی باشد. با وجود این بهنظر میرسد، نیروگاه تازهتأسیس لومونوسوف در شروع فعالیت خود، هدف هجمهی گروههای مخالف نیروگاههای هستهای نیز واقع شده است. بنیاد زیستمحیطی گرینپیس (Greenpeace) اخیرا نیروگاه تازهی روسیه را «چرونوبیلی روی یخ» لقب داده تا افکار عمومی جهان را متوجه ابعاد زیستمحیطی منفی این پروژه کرده باشد.
اگرچه سوگیریهای فکری گروههایی نظیر گرینپیس کاملا آشکار است، اما انتقادات مطرحشده ازسوی آنها واقعا جای تامل دارد. ایمنی مهمترین اولویت است و فعالان زیستمحیطی حق دارند پرسشهای خود را مطرح کنند. اما آنگونه که دیل کلین، رئیس سابق انجمن قانونگذاری هستهای ایالات متحده، درمورد سیل واکنشهای اخیر نسبتبه احداث نیروگاه لومونوسوف میگوید:
اینها تنها یک تاکتیک وحشت است و هدف از آن، واداشتن مردم به تفکر درمورد حادثهای مشابه است. بنابراین هیچ بنیان علمی برای آن وجود ندارد.
نیروگاههای هستهای شناور آکادمیک لومونوسوف در حال جابجایی از محل ساخت آن در سنپترزبورگ روسیه
شاید حق با کلین باشد؛ پسزدن یک منبع انرژی با سطح انتشار کربن پایین تنها به بهانهی ترس از اتفاقات گذشته امری نامعقول و خطرناک است؛ مخصوصا حالا که جهان در حال ازدستدادن آخرین سنگرهای خود علیه موج ویرانگر تغییرات اقلیمی و افزایش سطح انتشار کربن است. براساس براوردهای سازمان جهانی سلامت، تمامی وقایع هستهای رخداده تاکنون (شامل تری مایل آیلند، چرنوبیل و فوکوشیما) در مجموع موجب مرگ کمتر از ۵۰۰۰ نفر شده است. البته این آمار مرگومیر تاسفبار است؛ ولی قطعا درمقایسه با آن چند میلیون نفری که هر ساله بر اثر عواقب ناشی از سوزاندن سوختهای فسیلی جان خود را از دست میدهند، آنقدرها هم ترسناک نیست.
درست است که نیمی از اعضای اتحادیهی اروپا همین حالا نیز توانستهاند به اهداف چشمانداز سال ۲۰۲۰ خود برای صنایع تجدیدپذیر دست پیدا کنند؛ اما آنچه در میان سیل هجمههای اخیر علیه انرژی هستهای (بهخصوص درمورد فناوریهایی بهکاررفته در نیروگاه لومونوسوف) اهمیت دارد، دستیابی به یک برآورد صحیح درمورد نقش فعلی انرژی اتمی در مقابله با پدیدهی ویرانگر تغییرات اقلیمی است.
ما اکنون میدانیم که جهان طی دههی گذشته همچنان به رکوردشکنی خود در انتشار دیاکسید کربن ادامه داده است. در حال حاضر، ما تنها یک منبع انرژی بزرگ در اختیار داریم که هم از قابلیت تولید انرژی دائم و پایدار برخوردار است و هم از لحاظ انتشار کربن خنثی تلقی میشود؛ انرژی هستهای. اکثر کارشناسان متفقالقول هستند که در وضعیت کنونی جهان با این حجم از افزایش تقاضای انرژی و نیاز مبرم به کاهش انتشار کربن، دسترسی به انرژی اتمی میتواند یک موهبت بزرگ باشد. از این رو، غمانگیز است که میبینیم سازمانهای داعیهدار در آیندهی پایدار جهان با اتخاذ چنین رویکرد خصمانهای علیه انرژی هستهای، ناخواسته به توسعهی بیشتر صنایع سوخت فسیلی دامن میزنند. اهمیت این موضوع زمانی روشنتر میشود که بدانیم علیرغم تمامی تلاشها، سرعت حرکت جهان بهسوی انرژیهای پاک برای عبور جهان از بحران گرمایش جهانی کافی نبوده است. پس چرا باید چنین فرصت بزرگی را برای جبران نادیده گرفت؟
آلمان یکی از کشورهایی است که جنبشهای ضدهستهای در آن از ریشههای تاریخی برخوردار است. وقوع حادثهی فوکوشیما بهمانند یک چاشنی بود که نیروهای فشار را بر آن داشت تا دولت آنگلا مرکل را مجاب به توقف فعالیت تمامی نیروگاه های اتمی تا سال ۲۰۲۰ کند. از آن زمان با اینکه سهم انرژیهای تجدیدپذیر در سبد منابع انرژی آلمان روبه فزونی گذاشته است، ولی در کمال ناباوری، نیروگاههای زغالسنگی نیز رشد چشمگیری داشتهاند. درنتیجه، تعطیلی نیروگاههای اتمی باعث شده که آلمان از اهداف کاهش ۴۰ درصدی انتشار کربن خود برای سال ۲۰۲۰ بازماند. علیرغم عواقب ناخوشایند این تصمیمگیری، حزب سبز آلمان تمرکز خود را روی برنامههای تعطیلی نیروگاههای اتمی دوچندان کرده و حتی نیروگاه اتمی جدید Hinkley Point بریتانیا را نیز هدف انتقادات خود قرار داده است.
با نگاهی به وضعیت سبد انرژی فرانسه، تعارض میان نظریات و واقعیات درمورد انرژی اتمی و انتشار کربن برایمان آشکارتر میشود. فرانسه اکنون ۷۰ درصد از انرژی برق خود را ازطریق نیروگاههای اتمی خود تأمین میکند؛ کشوری که با تولید تنها ۴/۶ تن CO2 در سال، داعیهدار کمترین سرانهی انتشار دیاکسید کربن در میان دیگر کشورهای توسعهیافته است. با این حال، احزاب سبز فرانسه همواره امانوئل مکرون، ریاستجمهوری کشور را بهخاطر اهمال در پیروی از سیاستهای ضدهستهای کشورهایی نظیر آلمان سرزنش میکنند و حتی در اعتراضات خود، خواستار استعفای وزیر محیطزیست این کشور شدهاند.
سرعت حرکت جهان بهسوی منابع انرژی پاک برای حل بحران اقلیمی جهان کافی نیست
در رؤیای دستاوردی رایگان
نکتهی مهم درمورد منابع انرژی آن است که بدانیم هیچ چیزی بهبهای رایگان بهدست نمیآید. ما همیشه باید میان منافع و ضررهای خود نوعی مصالحه برقرار کنیم. استفاده از گاز طبیعی انتشار دیاکسید کربن کمتری را در پی دارد ولی از سوی دیگر با ریسک نشت متان بهعنوان یکی از خطرناکترین گازهای گلخانهای همراه است. تولید پنل خورشیدی نیازمند بهکارگیری دستهای از مواد شیمیایی خطرناک با آثار زیستمحیطی ویرانگر است و احداث توربینهای بادی نیز با مشکلاتی نظیر ازبین رفتن زیستگاهها همراه خواهد بود.
مزایای استفاده از انرژی اتمی تاحدودی مشابه با انرژیهای تجدیدپذیر است: در اینجا هم انرژی بهشیوهای بدون انتشار دیاکسید کربن تولید میشود. اما نیروگاههای اتمی مزیتهایی دارند که انرژیهای تجدیدپذیر از آن برخوردار نیستند: انرژی اتمی یک منبع متناوب نیست، مقیاسپذیری بالایی دارد و قابلیت انطباق با پیکهای مصرف در ساعات مختلف شبانهروز را نیز دارد. این منبع میتواند بهخوبی با منابع متناوب تجدیدپذیر جفت شود و انرژی پاک و پایدار را در اختیار شبکهی سراسری برق قرار دهد.
اما اینها بههیچ وجه نمیتواند بهانهای برای دستکم گرفتن حوادث اتمی باشد. در حقیقت باید اذعان کرد، انرژی اتمی از یک تناقض عجیب رنج میبرد. از طرفی میتوان آن را در دستهی منابع با ریسک پایین قرار داد؛ چرا که ریسک وقوع یک اتفاق ناگوار برای آن بسیار کم است و ازسوی دیگر در ردهی منابع با پتانسیل عواقب بسیار سنگین جای میگیرد؛ به این معنا که بروز یک حادثهی بزرگ میتواند عواقب بلندمدت بسیار گستردهای بر جای بگذارد. با این حال، گروههای زیستمحیطی نظیر گرینپیس بدون توجه به فرصتهای موجود در صنعت هستهای برای مقابله با بحران اقلیمی، تنها احتمال وقوع بدترین حوادث هستهای را بهصورت غیرواقعگرایانهای وزن دادهاند.
خطاناپذیری یا ایمنی در برابر خطا؟
بسیاری از مخالفان انرژی اتمی از درک تمایز میان «ایمنی در برابر خطا» و «خطا ناپذیری» یک طراحی عاجز هستند. ایمنی در برابر خطا بدان معنا است که اگر سیستم دچار یک سانحه شود، بتواند وارد وضعیت ایمن شود. یک مثال بسیار ساده از این مفهوم، فیوزهای برق هستند. اگر جریان بسیار زیادی از یک فیوز عبور کند، پلاتین داخل فیوز ذوب شده و در نهایت جلوی جریان الکتریسیته گرفته میشود. نیروگاههای هستهای مدرن بهگونهای طراحی میشوند که از ویژگی ایمنی دربرابر خطا برخوردار باشند و این امر با کمک فناوریهایی محقق شده است که در روزهای اولیهی شکلگیری این صنعت (دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی) وجود نداشتند.
فاجعهی اتمی فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ تاثیر مهمی در خیزش موج جدید اعتراضات علیه احداث نیروگاههای اتمی جهان داشت
مقالههای مرتبط:
در نقطهی مقابل، فعالان زیستمحیطی انتظار دارند که طراحی نیروگاههای اتمی خطاناپذیر باشد؛ انتظاری غیرمنطقی که برآوردهشدن آن تقریبا محال است. نمیتوان هیچ منبع انرژی را بهشکل خطاناپذیر طراحی کرد. نیروگاههای زغالسنگی و گازسوز با ریسک انفجار مواجه هستند. نیروگاههای خورشیدی ممکن است دچار آتشسوزی شوند (مانند اتفاقی که برای ساختگاههای خورشیدی نصبشده در فروشگاههای والمارت آمریکا رخ داد)، سدهای آب میشکنند و پرههای توربینهای بادی نیز خرد میشوند. امروزه گزارشها میگویند که نیروگاههای اتمی ایمنترین منابع تولید انرژی از لحاظ تعداد حوادث رخداده در ازای میزان تراواتساعت برق تولیدشده هستند؛ با این حال، هنوز هم انگشتهای اتهام تنها بهسوی استانداردهای طراحی این نوع نیروگاهها نشانه رفته است.
چه خوشمان بیاد و چه نیاید، انرژی هستهای هنوز هم یکی از بهترین گزینههای روی میز برای کنترل انتشار کربن و پاسخ به تقاضای روزافزون انرژی جهان است. حال پرسش اینجا است که آیا در وضعیت فعلی، سیاستمداران باید در برابر فشارهای برخاسته از سوءبرداشت و ناآگاهی افکار عمومی از خطرات یک فناوری مفید تسلیم شوند؟ آیا ملاک نهایی تصمیمگیری باید دانش و تخصص باشد یا افکار توده؟
.: Weblog Themes By Pichak :.